» سرشکستن حضرت زین العابدین علیه السلام در عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام
» آیا مواسات وهن است
» لطمه
» همدردی یا وهن
» اشکال از نحوه عزاداری نگیرید
» نسب عمر
» روایت ابوبكر و عمر و پیروان آنها مشرك هستند
» آیا عمر خطاب همسر حضرت ام‌کلثوم(سلام الله علیها) است؟
» پروژه تحريف کتب اهل سنت+تصوير (قسمت اول)
» روايت «وَأَنْتَ خَلِيفَتِي فِي كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي» با سند معتبر + تصوير كتاب
» بیعت عمر با امیرالمومنین (علیه السلام) در غدیر خم
» تحریف کتب اهل سنت
» سوتی کتاب اهل سنت
» روايت « لو لا علي (ع) لهلک عمر » در چه منابعي آمده است؟
» اعترافات عمر درباره امير مؤمنان على(عليه السلام)
» عمربن خطاب
» به راستی چه كسي پيامبر را شهيد كرد؟
» محتوای سوره حمد
» اَصحاب عَقَبَه:
» شجره ملعونه در قرآن
درباره ما

به وبلاگ من خوش آمدید
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 44
بازدید ماه : 44
بازدید کل : 82088
تعداد مطالب : 78
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

پیوندهای وبگاه
» gps ماشین ردیاب
» دیلایت فابریک
» جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و آدرس hadiseslam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
برچسب‌ها
جایگاه رفیع حضرت فاطمه (س) نزد امیرالمومنین علی(ع)
+ نویسنده حامد طیبی محمدی در دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:, |
جایگاه رفیع حضرت فاطمه (س) نزد امیرالمومنین علی(ع)
جایگاه رفیع حضرت فاطمه (س) نزد امیرالمومنین علی(ع) در یک نگاه نشانگر اوج بزرگی و وشخصیت برجسته این بانوی بزرگ عالم است و از سوی دیگر بیانگر این حقیقت است که یک زن می تواند صاحب جایگاهی شود که مایه مباهات و افتخار امامش گردد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، جایگاه رفیع حضرت فاطمه (س) نزد امیرالمومنین علی(ع) در یک نگاه نشانگر اوج بزرگی و وشخصیت برجسته این بانوی بزرگ عالم است و از سوی دیگر بیانگر این حقیقت است که یک زن می تواند صاحب جایگاهی شود که مایه مباهات و افتخار امامش گردد.گرچه پرداختن به مقام و منزلت حضرت زهرا(س)خود بحثی مستقل را می طلبد اما ذکر برخی موارد آنهم به صورت فهرست وار می تواند به روشن شدن مرتبه ومقام زن به خصوص صدیقه کبری در نگاه مولا علی (ع)کمک کند.
مباهات حضرت علی به همسری فاطمه (ع )
شخصیت بزرگی چون علی علیه السلام به همسری فاطمه (ع)افتخار می‌کند و همسری با او را برای خود فضیلت و ملاک برتری بر دیگران و شایستگی پذیرش مسئولیت‌های سنگینی چون رهبری جهان اسلام می‌داند. برخی از موارد که حضرت برای اثبات حقانیت خود به داشتن همسری فاطمه(ع)  استناد فرموده‌اند عبارت است از:

 در پاسخ نامه‌ای به معاویه از جمله فضیلت‌ها و امتیازهایی که حضرت به آن اشاره می‌فرمایند این است که «بهترین زنان جهان از ماست و حمالة الحطب و هیزم کش دوزخیان از شماست.»
 
در جریان شورای شش نفره که خلیفه دوم برای جانشینی وی را تعیین کرده بود حضرت خطاب به سایر اعضا فرمود: «آیا در بین شما به جز من کسی هست که همسرش بانوی زنان جهان باشد؟» همگی پاسخ دادند: نه.
حضرت علی علیه السلام در ضمن پاسخ به نامه دیگر معاویه می‌نویسد: «دختر پیامبر صلی الله علیه و آله همسر من است که گوشت او با خون و گوشت من در هم آمیخته است. نوادگان حضرت احمد(صلی الله علیه و آله)، فرزندان من از فاطمه علیهاالسلام هستند، کدامیک از شما سهم و بهره‌ای چون من دارا هستید.»
 در جریان سقیفه حضرت ضمن برشمردن فضایل و کمالات خویش و این‌ که باید بعد از پیامبر، او رهبری و هدایت جامعه اسلامی را عهده‌دار شود به ابوبکر فرمود: «تو را به خدا سوگند می‌دهم! آیا آن کس که رسول خدا او را برای همسری دخترش برگزید و فرمود خداوند او را به همسری تو [علی] در آورد من هستم یا تو؟ ابوبکر پاسخ داد: تو هستی.
مددکار اطاعت الهی
انبیاء و پیشوایان معصوم تنها راه سعادت و خوشبختی انسان‌ها را پیروی از دستورات الهی می‌دانستند و از این رو بهترین همکار و دوست برای آنان کسی بود که در این راستا به آنها کمک کند.

می‌خوانیم علی (ع)
 
 در پاسخ پیامبر که سؤال کردند:« همسرت را چگونه یافتی؟» گفتند:« بهترین یاور در راه اطاعت از خداوند.»
فاطمه رکن علی است

از مقامات ممتازی که مخصوص پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت فاطمه علیهاالسلام می‌باشد رکن بودن برای علی است. در حدیثی می‌خوانیم پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمودند: «سلام علیک یا ابا الریحانتین، فعن قلیل ذهب رکناک.»
چه تعبیر لطیف و زیبایی همان تعبیر حضرت علی علیه السلام در مورد زن که فرمودند زن ریحانه است. پیامبر نیز فرمودند: «سلام بر تو ای پدر دو گل [زینب و ام کلثوم] به زودی دو رکن تو از دست می‌روند.»
علی (ع)بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «این یکی از دو رکن بود»و بعد از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند:« این رکن دیگر است.»

تمسک علی علیه السلام به کلام زهرا (ع)

حضرت در حدیث اربع مائة بعد از این که فرمودند در مراسم تجهیز مرده‌ها گفتار خوب داشته باشید چنین ادامه دادند: «فان بنت محمد صلی الله علیه و آله لما قبض ابوها ساعدتها جمیع بنات بنی‌هاشم، قالت: دعوا التعداد و علیکم بالدعا.»

حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از ارتحال رسول اکرم صلی الله علیه و آله به زنان بنی‌هاشم که او را یاری می‌کردند و زینت‌ها را رها کرده و لباس سوگ در بر نموده‌اند، فرمود:«این حالت را رها کنید و بر شماست که دعا و نیایش نمایید.»
 
با این که حضرت علی علیه السلام معصوم بوده و تمام گفته‌های او حجت است ولی برای تثبیت مطلب به سخن زهرا علیهاالسلام تمسک می‌کند. این نشانگر عصمت حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام بوده و این که تمام رفتار، گفتار و نوشتار او حجت است و از این جهت فرقی بین زن و مرد نیست.

تنها تسلی بخش علی (ع)
حضرت بعد از شهادت فاطمه خطاب به ایشان فرمودند:
«بِمَنِ العَزاءُ‌ یا بِنتَ مُحمَد؟ کُنتُ بِکِ اَتَعزی فَفیمَ العَزاء مِن بَعدِکِ؟» (۸)؛ با چه کسی آرامش یابم ای دختر محمد؟ من به وسیله تو تسکین می‌یافتم؛ بعد از تو با چه کسی آرامش یابم؟

غضب خداوند به غضب فاطمه علیهاالسلام

حضرت علی علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل نموده که ایشان فرمودند:

«انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیَغضِبُ لِغَضِبِ فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها» خداوند عزوجل به خاطر خشم فاطمه، خشمگین؛ و برای خشنودی و رضایت فاطمه راضی می‌شود.

و در حدیث دیگر خطاب به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند:
« انَّ اللهَ لَیَغضِبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرضی لِرِضاکِ»خداوند برای خشم تو، خشمگین و برای خشنودی تو، خشنود می‌شود.

برگزیده پیامبر صلی الله علیه و آله

حضرت علی علیه السلام در مصیبت حضرت زهرا علیهاالسلام خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «قل یا رسول الله عن صفیتک صبری»؛ « یعنی این صفیه توست، بانویی که صفوه تو، مصطفی و برگزیده توست رحلت کرده و صبر فقدانش برای من دشوار است.»
 
تکرار مصیبت فقدان پیامبر صلی الله علیه و آله
هنگام ارتحال بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه و بیان وصایا و حلالیت ایشان حضرت در پاسخ می‌گوید: « پناه به خدا، تو داناتر و پرهیزکارتر و گرامی‌تر و نیکوکارتر از آنی که به جهت مخالفت کردنت با خود، تو را مورد نکوهش قرار دهم. دوری از تو و احساس فقدانت بر من گران خواهد بود، ولی گریزی از آن نیست. به خدا قسم با رفتنت مصیبت رسول خدا را بر من تازه نمودی، یقینا مصیبت تو بزرگ است مصیبتی که هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند به انسان دلداری دهد و هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین آن شود.»
مقدم نمودن خواست فاطمه برخواست خویش
در هنگام وصیت حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ امام به ایشان و گریستن هر دو، سپس امام سر مبارک فاطمه علیهاالسلام را به سینه چسباند و گفت:«هر چه می‌خواهی وصیت کن، یقینا به عهد خود وفا کرده، هر چه فرمان دهی انجام می‌دهم و فرمان تو را بر نظر و خواست خویش مقدم می‌دارم.»
پایان شکیبایی علی علیه السلام
علی علیه السلام که اسوه صبر و استقامت است اما در شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام تاثر و تالم خود را چگونه اظهار می‌دارد، تا آنجا که بعد از دفن همسر گرامیش در حالی که حزن و اندوه تمام وجود او را فرا گرفته بود خطاب به قبر پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه داشت:

«خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران به رسول خدا بپیوندد، پس از او شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتن‌داری از دست رفته، اما آنچنان که در جدایی تو صبر کردم در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره‌ای ندارم شکیبایی بر من سخت است. پس از او آسمان و زمین در نظرم زشت می‌نماید و هیچ گاه اندوه دلم نمی‌گشاید. چشمم بی‌خواب، و دل از سوز غم سوزان است. تا خداوند مرا در جوار تو ساکن گرداند. مرگ زهرا ضربه‌ای بود که دل را خسته و غصه‌ام را پیوسته گردانید و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید… اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود، برای همیشه اینجا [کنار قبر زهرا(علیهاالسلام)] می‌ماندم و در این مصیبت بزرگ چون مادر فرزند مرده، اشک از دیدگانم می‌راندم.»


برچسب‌ها:
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
+ نویسنده حامد طیبی محمدی در دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:, |
زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

فاطمه (ع)در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (س) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (س) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (س) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که ازآن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

نام، القاب، کنیه‌ها

 نام مبارک آن حضرت،فاطمه(س) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا،صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است. فاطمه، درلغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (س) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.زهرا به معنای درخشنده است و از امام  صادق (ع) روایت شده است که:"چون دخت پیامبردرمحرابش می ‌ایستاد (مشغول  عبادت می‌شد)نورش برای اهل آسمان می‌درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد."

صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.

کنیه‌های فاطمه (س) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و... ام ابیها به معنای مادر پدر می‌باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف می‌ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (س) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (س) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی‌نمود، چه در جنگها که فاطمه برجراحات پدر مرهم می‌گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.

مادر و پدر

همانگونه که می‌دانیم، نام پدر فاطمه (س) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می‌باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد و او را بزرگ زنان قریش می‌نامیدند.

 ولادت

 فاطمه (س) در سال پنجم پس از بعثت و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت:"شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم)سرور نوادگان می‌باشند."اکثرمفسران شیعی وعده‌ای ازمفسران بزرگ اهل سنت  نظیر فخر رازی،آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه(س) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

مکارم اخلاق

 سراسر زندگانی صدیقه طاهره (س)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره می‌نماییم. اما دوباره تأکید می‌کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.

1-   از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود،پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (س) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (س) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (س) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می‌بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن‌بندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می‌شد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن‌بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عماریاسر برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردن‌بند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن‌بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردن‌بند را به فاطمه (س) بخشید. غلام به خانه‌ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (س)، گردن‌بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.

گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردن‌بند با برکتی بود، گرسنه‌ای را سیر کرد و برهنه‌ای را پوشانید، پیاده‌ای را صاحب مرکب و فقیری را بی‌نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.

2-   رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (س)پیراهن وصله‌داری نیز داشت. سائلی بردرخانه حاضر شد و گفت:من ازخاندان نبوت پیراهن کهنه می‌خواهم. حضرت  زهرا (س) خواست پیراهن وصله‌دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (س) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.

3-   امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (س)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می‌نمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه‌ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود می‌پرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می‌کرد، آنان را نام می‌برد و بسیار برایشان دعا می‌نمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا می‌نمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (س) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."

ازدواج و فرزندان آن حضرت

 صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده‌ای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عده‌ای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (س) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد وگفت:"ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور،خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است." امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (س) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:اگر علی نبود،فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد.حضرت فاطمه (س) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد. ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می‌باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته‌اند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می‌باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (س) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب می‌گردند و از ذریه ایشان به شمار می‌روند. و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (س)ا "ام الائمه" (مادر امامان) گویند. زینب (س)که بزرگترین دختر فاطمه (س)به شمار می‌آید،بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود.او پس از واقعه عاشورا،و در امتدادحرکت امام حسین(علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایه‌های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده‌ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (س)بدست می‌آید، آنست که حتی در سخت‌ترین شرایط و طاقت‌فرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.

ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بودکه او نیز پس ازعاشورا به همراه زینب (س) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.

فاطمه (علیها السلام) در خانه

 فاطمه (س)با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (ع) به فاطمه (س)می‌نگریست، غم و اندوهش زدوده می‌شد.فاطمه (س) هیچ گاه حتی وری را که می‌ نداشت امام علی (ع) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه‌ای به فاطمه (س) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می‌نماید و او را از افتخارات خویش بر می‌شمرد و یا آن هنگام که می‌فرماید: "بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."

مقام حضرت زهرا (س) و جایگاه علمی ایشان

 فاطمه زهرا (س) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم‌تر از سایر ائمه طاهرین (ع) می‌باشد.

اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (س) را درک کنیم و به گوشه‌ای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می‌کند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می‌سازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری می‌دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بی‌کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است. از دیگر شواهدی که به آن وسیله می‌توان گوشه‌ای از علو مقام فاطمه (س) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می‌باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (س) در جریان فدک  به روشنی بر احاطه فاطمه (س) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می‌نماید. 

مقام عصمت

 در بیان عصمت فاطمه (س) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بی‌نیاز می‌کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث،تنها اشاره می‌نماییم که عصمت فاطمه (س )از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد. 

بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

 رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (س) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری می‌فرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم می‌شد و دست او را می‌بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می‌نمود، فاطمه (س) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می‌شد، خانه او بود.

عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده‌ای، این کلام را نقل نموده‌اند که حضرت رسول می‌فرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان می‌دارد که هر چه پیامبر می‌فرماید، سخن وحی است. پس می‌توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (س)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره می‌فرمود. گاه در جواب خرده‌گیران، لب به سخن می‌گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می‌فرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم."

اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده می‌نماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می‌کند. و یا می‌فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می‌دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می‌نماید. پس به نیکی مشخص می‌شود که رضا و خشنودی فاطمه (س)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق‌تر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی‌توان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (س) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.

نکته‌ای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست می‌آید، آنست که رضای فاطمه (س)، تنها در مسیر حق بدست می‌آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می‌شود و در این امر حتی ذره‌ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه‌های احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.

فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر

 با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (س) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (س) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.

هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (س) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر  که تنها توسط حاضرین درسقیفه(که به نقل ابن اثیر از نویسندگان بزرگ اهل سنت درکتاب الکامل فی التاریخ آنها را عده ای از انصار و  از مهاجرین تنها سه نفر ابوبکر وعمر وابو عبیده جراح حضور داشتند) انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (س) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده‌ای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (س) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (س) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (س) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده‌ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید . و این در حالی بود که می‌دانست حضرت فاطمه (س) در خانه حضور دارد. در این موقع عده‌ای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد(الکامل فی التاریخ-تاریخ طبری /۲ص۴۴۳). اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تاهیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده‌ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل،علی رغم اینکه فاطمه (س) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.

 فاطمه (س) و فدک

از دیگر ستمهایی که پس از ارتحال پیامبر در حق فاطمه (س) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریه‌ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه‌ای حاصلخیز می‌باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال می‌گردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (س) بخشید. فاطمه (س) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن می‌کوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (س) می‌فرستادند. فاطمه (س) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می‌پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می‌نمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در ساده‌ترین وضع به سر می‌برد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق می‌نمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین می‌نهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم می‌داشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار می‌دادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمی‌گذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است.

فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبه‌ای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است، بطلان ادعای ابابکر را ثابت نمود. فاطمه (س)به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن می‌گویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را می‌نماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (س) به نیکی اثبات می‌گردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (س) بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث می‌رسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمی‌گذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقی‌اش بازگردانده نشد.

باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (س) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمی‌ماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا، آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (س) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.

 بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او

 سرانجام فاطمه (س)بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمی‌خاست و کارهای خانه را انجام می‌داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر می‌گشت و غم و اندوه خود را بازگو می‌نمود.

در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (س) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عده‌ای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.

در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (س) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی‌داد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (س) حاضر گشتند. فاطمه (س) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (س)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."

 وصیت

در ایام بیماری، فاطمه (س) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (س) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.

 شهادت

 سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (س) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.

فاطمه (س) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابی‌بکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (س) سودی نخواهد بخشید.

 تغسیل و تدفین

 مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (س)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (س) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (س) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (س) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (س) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمی‌کرده‌اند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (س) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین فاطمه (س) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (س) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:

"سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیبایی‌ام از فراق حبیبه‌ات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز می‌گردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..."

امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (س) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.



برچسب‌ها:
گوشه ای از بیانات آسمانی حضرت زهرا علیهاالسلام
+ نویسنده حامد طیبی محمدی در دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:, |
گوشه ای از بیانات آسمانی حضرت زهرا علیهاالسلام

 سوم جمادی الثانی، سال روز شهادت یادگار پیامبر، همسر فداکار امیرمؤمنان علیه‏السلام و مادر مهربان یازده ستاره فروزان آسمان ولایت و امامت،کوثر قرآن کریم، حضرت زهرای مرضیه علیهاالسلام است. همو که در دوران کوتاه حیات خود منشأ برکات فراوانی برای اسلام و مسلمانان شد. فاطمه علیهاالسلام عمر کوتاه خود را در دفاع از حریم پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، ترویج و نشر افکار محمدی، دفاع از ولایت و تربیت فرزندان معصوم صرف کرد.

خداوند عزوجل اطاعت ما اهل بیت را برای تنظیم امور دنیوی و اخروی مردم واجب کرد تا مردم از طریق قبول رهبری پیشوایان معصوم به نظام اجتماعی سالمی دست یافته و در امنیت کامل به زندگی خود ادامه دهند.

زیارت
زیارت حضرت زهرای مرضیه علیهاالسلام همانند سایر معصومان از فضیلت فراوانی برخوردار است. زیارت‏های گوناگونی نیز برای این بانوی مجلله اسلام وارد شده است. در قسمتی از زیارت حضرت، ایشان را مخاطب قرار داده و می‏گوییم: «سلام بر تو ای دختر رسول خدا! سلام بر تو ای بانوی زنان جهانیان! سلام بر تو ای همسر ولی خدا! من شهادت می‏دهم که کسی که تو را خوشحال کند، رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را خوشحال کرده و هر کس بر تو ستم کنند، به رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ستم کرده است.

ای بانوی من! من به تو و پدرت و همسرت و امامان از فرزندانت اعتقاد داشته، به ولایت آن‏ها ایمان دارم. به فرمانبرداری از آنان ملتزم هستم. خدایا رحمت خود را بر فاطمه علیهاالسلام فرو فرست؛ رحمتی که مقام او را در نزد تو بالا ببرد»۱.

فریاد یک انقلاب
حضرت زهرا علیهاالسلام پس از وفات پدربزرگوار خود نود و پنج روز زنده بود. او بیش‏تر این مدت را از دوری پدر و غربت و مظلومیت امیرمؤمنان علیه‏السلام در رنج بود.تا آن جا که دوبار کاسه صبرش لبریز شد و به ایراد خطبه‏ای آتشین پرداخت. یکی از این خطبه‏ها، در مسجد پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و در برابر جمع فراوانی از مردم مدینه ایراد شد که بهت و حیرت حاضران را برانگیخت۲.

امروزه نیز دانشمندان و ادیبان به فصاحت و بلاغت و شیوایی گفتار حضرت اعتراف کرده، به عجز و ناتوانی انسان عادی از چنین سخنرانی اقرار می‏کنند. خطبه دوم حضرت زهرا علیهاالسلام در منزل خود حضرت و در جمع زنان انصار و مهاجر بود. این خطبه چنان تحولی را در حاضران ایجاد کرد که در بازگشت، مقابل شوهرانشان ایستاده، آنان را برای عذرخواهی به منزل حضرت علی علیه‏السلام فرستادند۳.

سخنرانی زهرا علیهاالسلام
رویدادهایی که پس از رحلت پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به وقوع پیوست، سبب شد تا فاطمه زهرا علیهاالسلام مردم را جمع کرده، در مسجد پیغمبر به ایراد سخنرانی بپردازد. جمع زیادی از مردم مدینه، خلیفه وقت و مأموران حکومتی، نظاره‏گر در افشانی بانوی ارزشمند اسلام بودند.
این خطبه کم نظیر دارای بخش‏های متفاوتی است که هر یک هدف روشنی را تعقیب می‏کند. حضرت زهرا علیهاالسلام در بخش نخست این خطبه، تحلیل فشرده‏ای درباره توحید و هدف آفرینش ارائه کرده و در بخش دیگری از سخنان خود، به مقام والای پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و مسئولیت‏های ایشان اشاره کرده است. در بخش سوم نیز،، به اهمیت قرآن و فلسفه و اسرار احکام اسلامی پرداخته و پس از معرفی خود، خدمات رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را گوشزد کرده است. حوادث پس از پیامبر نیز بخشی از این خطبه را در بر می‏گیرد.۴

ایمان
انسان دارای ظاهر و باطنی است. ظاهر آدمی، همان بدن و باطنش، روح و روان اوست. همان گونه که بدن دارای احکامی مانند طهارت و نجاست است و در صورت نجاست، با آب پاک می‏شود، روح و روان نیز، نجاست و طهارت دارد. نجاست روح، شرک به خداوند است که جز با ایمان پاک نمی‏شود. شرک از گناهان آمرزش‏ناپذیر است۵ و براساس کلام نورانی امیرمؤمنان، شرک گناهی است که همه اعمال انسان را باطل می‏کند۶.
تنها چیزی که می‏تواند این نجاست و پلیدی روح را از بین برده، صفا و جلوه دوباره‏ای به قلب و روح آدمی دهد، ایمان به خداست. حضرت زهرا علیهاالسلام در این باره می‏فرماید: «خداوند ایمان را وسیله پاک کردن نجاست شرک، از روح شما قرار داد»۷ تا در سایه آن همه مظاهر شرک از بین برود و قلب که حرم الاهی است جایگاه صاحب خانه شود.

معراج مؤمن
نخستین وظیفه انسان مسلمان در برابر پروردگار خویش، نماز است. نماز دستور بزرگ تربیتی اسلام و عامل مهمی برای جلوگیری از فحشا و رذایل اخلاقی و تجاوز به حقوق دیگران است۸. نماز ستون خیمه دین است و آیه‏های فراوانی از قرآن کریم این امر مهم اختصاص یافته است که حکایت از اهمیت این فریضه الهی دارد.
حضرت زهرا علیهاالسلام درباره علت وجوب نماز و اهتمام اسلام به این واجب فرموده است: «خداوند نماز را برای دوری از تکبر و خودبینی بر انسان‏ها واجب ساخت؛۹ زیرا ریشه اغلب صفات زشت و ناهنجاری‏های جامعه، تکبر است. هنگامی که انسان به نمازمی‏ایستد و پیشانی خود را بر زمین می‏زند، خویش را در مقابل خداوند ذلیل و کوچک شمرده، در برابر حضرت حق سر تسلیم فرود می‏آورد و خواسته او را بر خواهش‏های شیطانی خود مقدم می‏دارد.

زکات
زکات یکی از واجبات الهی و از منابع اقتصادی حکومت اسلامی است که نقش فراوانی در گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی داشته، می‏تواند حکومت را برای برطرف سازی شکاف طبقاتی یاری دهد. زکات هزینه‏ای است که افراد واجد شرایط باید برای برخی از کالاهای زندگی خود پرداخت کنند.
زهرا علیهاالسلام در مورد فلسفه وجوب زکات می‏فرماید: «خداوند زکات را برای پاکیزگی جان انسان‏ها از زشتی‏ها و بخل و برای رشد و زیاد شدن اموال شما قرار داد»۱۰. خداوند در قرآن کریم به پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «از اموال واجد شرایط آنان، زکات بگیر تا آنان را از خودسری و بخل برهانی و اموالشان را پاک و خودشان را پاکیزه سازی»۱۱. خداوند در جای دیگری می‏فرماید: «هر چه در دنیا بدهید، خداوند جای آن را در دنیا پر می‏کند»۱۲.

روزه
یکی از واجبات الاهی که نقش به سزایی که پاک سازی روح آدمی دارد، روزه است. این فریضه بزرگ در اسلام از جایگاهی والا برخوردار است. حضرت زهرا علیهاالسلام در فلسفه واجب سازی روزه می‏فرماید: «خداوند روزه را برای تثبیت و استحکام اخلاص در وجود انسان، واجب کرد»۱۳. روزه بر خلاف دیگر عبادت‏ها، قابل ریا کردن نیست؛ زیرا این عمل از چشم مردم پوشیده مانده و از توقع تمجید و تعریف بر کنار است. به همین دلیل پیامبر مکرم اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در بیان نورانی خود می‏فرماید: «خداوند عزوجل فرمود، روزه تنها به خاطر من است و من خودم پاداش آن را خواهم داد»۱۴.

خداوند به مسلمانانی که دارای قدرت و توانایی مالی و بدنی هستند، دستور می‏دهد هر سال در زمان مشخصی گرد خانه خدا اجتماع کرده، اعمال ویژه‏ای انجام دهند۱۵ این فریضه بزرگ، دارای ابعاد گوناگون فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که سالیانه میلیون‏ها نفر از مسلمانان را از همه نقاط جهان، به محل نزول وحی می‏کشاند و با تشکیل اجتماع بزرگ مسلمانان از مصالح ایشان پاسداری کرده، با بیزاری از شرک و کفر نمرودها و ابوجهل‏های زمان، قدرت واقعی اسلام را به نمایش می‏گذارد و بنای محکم دین اسلام را مستحکم‏تر می‏سازد۱۶.

حضرت زهرا علیهاالسلام درباره علت وجوب حج و اجتماع سالیانه مسلمانان می‏فرماید: «کنگره عظیم اسلامی حج، پایه‏های اسلام را محکم و قدرت و توان مسلمانان را در تمام زمینه‏ها افزایش داده، دشمنان را از طمع ورزیدن در دین خدا ناامید می‏کند»۱۷.

عدالت
نبود عدالت و شیوع ظلم و ستم باعث عصیان و سرکشی شده، اختلاف‏های عمیق جامعه انسانی را در پی خواهد داشت. خداوند برای حفظ وحدت و رسیدن تمام مردم به حقوق خود رعایت عدالت را واجب و ترک آن را ظلم قلمداد کرده است. عدالت، واژه مقدسی است که خداوند آن را قرین تقوا قرار داده و همگان را به رعایت آن توصیه کرده است۱۸.

حضرت زهرا علیهاالسلام در فرازی از فرمایش‏های خود درباره علت وجوب عدالت می‏فرماید: «خداوند عدالت را بر همگان واجب کرد تا در سایه آن قلب‏های مردم به هم نزدیک و با یکدیگر مأنوس شود»۱۹. عدالت اجتماعی کینه‏ها را از دل‏ها می‏شوید و نابسامانی‏های اجتماعی را سامان می‏بخشد و در پرتو آن تمام مردم به حقوق فردی و اجتماعی خود رسیده و جامعه اسلامی از تمام معایب مبرّا شده و همگان در صلح و آرامش به زندگی خود ادامه می‏دهند.

پیروی از اهل بیت علیهم‏‌السلام
پیروی از اهل بیت علیهم‏السلام همانند پناه بردن به کشتی نجات در دریای توفانی تمدن جدید است. حضرت زهرا علیهاالسلام بانوی ارزشمند اسلام در قسمتی از خطبه فدکیه خود، علت وجوب اطاعت از اهل بیت پیامبر را برشمرده، می‏فرماید: «خداوند عزوجل اطاعت ما اهل بیت را برای تنظیم امور دنیوی و اخروی مردم واجب کرد تا مردم از طریق قبول رهبری پیشوایان معصوم به نظام اجتماعی سالمی دست یافته و در امنیت کامل به زندگی خود ادامه دهند»۲۰.

رهبری مردم
تفرقه، برنده‏ترین سلاحی است که همواره جوامع اسلامی را تهدید می‏کند، و آن را تا مرز فروپاشی و نابودی می‏کشاند. قدرت‏های بزرگ و زورمندان فرصت طلب، همواره با استفاده از عنصر تفرقه، جوامع اسلامی را عرصه تاخت و تاز قرار داده، به غارت و چپاول منابع و ثروت‏های ملی آنان پرداخته‏اند. خداوند عز و جل، خطر تفرقه را به مسلمانان گوشزد ساخته، و آنان را به اتحاد ویکپارچگی در مقابل زورمداران دعوت می‏کند: «همگی به ریسمان محکم الهی چنگ بزنید و از تفرقه بپرهیزید۲۱».

حضرت زهرا علیهاالسلام نیز راه درمان بیماری کشنده تفرقه را تمسک به امامت اهل‏بیت معرفی کرده، می‏فرماید: «خداوند امامت و رهبری اهل بیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را برای جلوگیری از هر گونه تک روی و اختلاف و رسیدن به وحدت اسلامی واجب کرد تا در سایه آن مسلمانان به سعادت دنیوی و اخروی برسند»۲۲.

جهاد
یکی از برنامه‏های حیات بخش اسلام در دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی کشورهای اسلامی و محافظت از جان و مال و ناموس مسلمین از دستبرد بیگانگان و طمع ورزان، فریضه جهاد و پیکار در راه خداست. این فریضه بزرگ الاهی، دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای دوستان ویژه‏اش باز کرده است۲۳. حضرت فاطمه علیهاالسلام در قسمتی از خطبه آتشین خود به فلسفه وجوب جهاد اشاره کرده، می‏فرماید: «خداوند جهاد را به خاطر عزت و سربلندی مسلمانان بر شما واجب کرد تا با عمل کردن به این فریضه الاهی، دین خدا عزیز و امت اسلامی با عزت و سربلندی زندگی کنند»۲۴.

صبر
صبر، آینه تمام نمای تسلیم و ایمان به مبداء و معاد و نویدبخش صبح صادق پس از شب تار است. صبر، سرآغاز پیروزی و شادمانی کسانی است که طعم تلخ شکست را چشیده و با سلاح بردباری، به جنگ حوادث رفته‏اند و میوه شیرین درخت تنومند بردباری را تناول کرده‏اند. صبر، میراث ماندگار بهترین بندگان خدا در مقابل تندباد حوادث است، آنان که همانند کوهی استوار ایستادگی کرده و در سدرة المنتهی جای گرفته‏اند. فاطمه زهرا علیهاالسلامدر بیان شیوای خود در فلسفه وجوب صبر می‏فرماید: «خداوند صبر و شکیبایی را وسیله‏ای برای جلب پاداش الهی قرار داد تا در مقابل آن از رحمت بیکران الهی بهره‏مند شوند»۲۵.

امر به معروف و نهی از منکر
فریضه امر به معروف و نهی از منکر، در اسلام جایگاه ویژه‏ای دارد. امر به معروف و نهی از منکر، همان نظارت مردم بر مردم است که بهترین نوع مدیریت نظارتی به شمار می‏رود. این فریضه بزرگ الاهی در حقیقت به منزله یک پوشش اجتماعی برای محافظت از جماعت انسانی است؛ زیرا اگر امر به معروف و نهی از منکر نباشد، عوامل گوناگونی که دشمن بقای وحدت اجتماعی هستند، بروز کرده، جامعه را متلاشی می‏کنند. در اثر ترک این دو فریضه مهم، ظلم و فساد فضای جامعه را گرفته، عقاید و دین آن‏ها به تاراج می‏رود و مردم نابود می‏شوند۲۶. یادگار پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهدرباره فلسفه وجوب امر به معروف می‏فرماید: «خداوند امر به معروف را به خاطر مصالح و منفعت عمومی و زندگی سراسر صلح و آرامش واجب کرد»۲۷.

احترام به پدر و مادر
دین اسلام همانند سایر ادیان الهی توجه ویژه‏ای به پدر و مادر داشته، فرزندان را به احترام و خضوع در برابر آن‏ها موظف می‏کند. قرآن کریم، احترام و احسان به پدر و مادر را پس از عبادت خداوند قرار داده، می‏فرماید: «خداوند خواسته است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی کنید. اگر یکی از آنان یا هر دو به پیری رسیدند (و در اثر پیری کم طاقت و تندخو شدند) به آنان «اُف» نگو و بر سر آنان فریاد نزن و با آنان به خوبی و مهربانی سخن بگو»۲۸. حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز در خطبه فدکیه خود، با اشاره به لزوم احترام به پدر و مادر، می‏فرماید: «خداوند نیکی کردن به پدر و مادر را موجب پیش‏گیری از خشم خود قرار داد تا با رعایت این مهم اسلامی و دینی، از خشم و تازیانه عذاب الاهی در امان باشیم».۲۹

صله رحم
صله رحم از احکام نورانی الاهی است که به تصریح روایات و فتاوای فقهای اسلام واجب بوده، قطع آن، حرام و از گناهان کبیره است. منظور از رحم، هر کسی است که با انسان از سوی پدر و مادر نسبت خویشاوندی دارد.۳۰ صله رحم افزون بر پاداش اخروی، دارای آثار و برکات دنیوی است.

بانوی بزرگ اسلام حضرت زهرا علیهاالسلام نیز به یکی از این آثار در خطبه فدکیه خود اشاره کرده، می‏فرماید: «خداوند صله رحم را وسیله‏ای برای افزایش جمعیت و قدرت انسان قرار داده است».۳۱ خداوند مسلمانان را از قطع رحم بر حذر داشته۳۲ و مولای متقیان امیرمؤمنان علیه‏السلام صله رحم را از روش‏های نیک مردان شمرده، ۳۳درباره آثار و برکات آن فرموده است: «پیوند با خویشاوندان اموال انسان را زیاد کرده، مرگ را از آدمی بر می‏گرداند و باعث طولانی شدن عمر انسان می‏شود».۳۴

مبارزه با کم فروشی
قرآن کریم، کم فروشی را تلاشی برای فساد کردن در زمین عنوان کرده، از قول حضرت شعیب فرموده است: [او به قوم خود گفت] ای قوم! پیمانه و وزن را با عدالت، تمام بدهید و بر اجناس مردم عیب نگذارید و از حق آنان نکاهید و در زمین به فساد کردن نکوشید»۳۵. با خیانت کردن در معامله‏ها، اطمینان و اعتماد عمومی که بزرگ‏ترین پشتوانه اقتصادی ملت‏هاست از بین رفته، ضایعات جبران ناپذیری بر جامعه تحمیل می‏شود.

قرآن کریم به کم فروشان وعده عذاب داده، می‏فرماید: «کم فروشان کسانی هستند که وقتی برای خود پیمانه می‏کنند، حقشان را به طور کامل می‏گیرند، ولی وقتی برای دیگران وزن می‏کنند، کم می‏گذارند»۳۶. حضرت زهرا علیهاالسلام می‏فرماید: «خداوند برای مبارزه با کمبودها و تحصیل حقوق مردم، کم فروشی را حرام کرد تا هیچ گونه حقی از مردم ضایع نشود»۳۷.

نهی از شراب
خداوند در آیاتی از قرآن کریم مردم را از استعمال مشروب‏های الکلی نهی کرده۳۸، نوشیدن آن‏ها را از گناهان کبیره می‏شمارد۳۹. در بعضی از سخنان اهل بیت علیهم‏السلام نیز شراب کلید تمام بدی‏ها و زشتی‏ها معرفی شده است۴۰. حضرت زهرا علیهاالسلام در بخشی از خطبه فدکیه خود به فلسفه تحریم استفاده از مشروبات الکلی اشاره کرده، می‏فرماید: «خداوند شراب را حرام کرد تا شما را از پلیدی‏ها و آلودگی‏ها پاکسازی کند»؛۴۱ زیرا استفاده از مشروبات الکلی، عقل و درایت انسان رااز بین می‏برد و سبب می‏شود تا جنبه حیوانی انسان بر او غلبه کرده، دست به کارهای خطرناک بزند و موجبات فساد، قتل و هتک حرمت را در جامعه به وجود آورد۴۲.

پرهیز از تهمت
دین اسلام، برای آبرو و حیثیت افراد جامعه اهمیت زیادی قائل شده است؛ زیرا حیثیت افراد جامعه همانند آب بسته و جامدی است۴۳ که در صورت ذوب شدن دیگر باز نمی‏گردد. قرآن کریم نیز انسان‏ها را از این کردار ناپسند نهی کرده، می‏فرماید: «کسانی که زنان پاکدامن و بی‏خبر از آلودگی و مؤمن را متهم می‏سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی به دورند و عذاب بزرگی در انتظار آن‏هاست»۴۴.

افزون بر خشم و غضب الاهی و وعده عذاب دردناک، عذاب دنیوی نیز شامل حال این افراد شده، در محاکم قضایی به هشتاد ضربه شلاق محکوم می‏شوند.۴۵ حضرت زهرا علیهاالسلام یادگار پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله با اشاره به زشتی نسبت ناروا به مؤمن و بر هم زدن عفت عمومی جامعه و نیز خدشه دار ساختن اعتبار اجتماعی مردم، به تشریح علت حرمت این کار پرداخته، و می‏فرماید: «خداوند، پرهیز از تهمت و نسبت‏های ناروا را، حجاب و مانعی در برابر غضب خود قرار داد تا با دوری کردن از این اعمال زشت، از غضب و خشم خداوند در امان باشند».۴۶

دزدی
طمع در اموال مردم سبب می‏شود انسان برای به دست آوردن آن، دست به کارهای خلاف شرع از جمله سرقت بزند. اگرچه این ناهنجای رفتاری، ممکن است علت‏های گوناگونی داشته باشد، ولی یکی از مهم‏ترین عوامل آن، ناپایبندی به ایمان و به رسمیت نشناختن حقوق مردم است که به این شکل بروز می‏کند. سرقت، افزون بر مجازات اخروی دارای مجازت دنیوی بوده، موجب قطع دست می‏شود؛ زیرا دست آدمی، تا هنگامی که عفیف و امین باقی بماند، ارزشمند است، ولی ذلت خیانت آن را بی‏ارزش می‏کند.۴۷ حضرت زهرا علیهاالسلام علت تحریم دزدی را بیان کرده، می‏فرماید: «خداوند به سبب عفت نفس و نگهداری از طمع به مال مردم، ترک سرقت را واجب و سرقت را حرام کرد».۴۸

پارسایی
حضرت زهرا علیهاالسلام در بخش پایانی فلسفه احکام خطبه فدکیه خود، مسلمانان را به تقوای الاهی دعوت کرده، می‏فرماید: «حال که امر وجود احکام الاهی را در موضوع‏های گوناگون مانند نماز، روزه، حج، حکومت و زمامداری اهل بیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شنیدید، پس حق تقوا را به جا آورده، همه اوامر او را انجام دهید و از همه نواهی او خودداری کنید. مراقب باشید! اگر روزی اجل الاهی به سراغتان آمد و شما به مرگ و سفر به سرای آخرت محکوم شدید، مسلمان بمیرید»۴۹.

غم نامه
ای فاطمه! ای یادگار رسول خدا! ای هستی مرتضی! ای قلب تپنده ولی خدا! دیگر مدینه آوای تو را نمی‏شنود. دیگر کسی از صدای گریه‏های شبانه‏روزی تو به علی شکایت نمی‏کند و امروز اهل مدینه به خواب راحت فرو می‏روند. قبرت از دیدگان آن‏ها مخفی شد تا نگاهشان به قبر تو نیفتد و لحظات عیش و نوش و بزم خوشگذرانی آن‏ها به هم نخورد. امروز بغض سه ماهه علی ترکید و برای اولین بار در کنار بستر بیماری‏ات قطرات اشکش را مقابل دیدگان تو جاری ساخت. نمی‏دانم چرا خود گریه می‏کرد، ولی فرزندانت را به آرامش دعوت می‏کرد. امروز برای لحظاتی قلب علی از تپش ایستاد، ولی اول مظلوم عالم باید بماند و رنج غربت زهرا و مظلومیت خود را تحمل کند. امروز دستان کوچک بچه‏های زهرا پیکر او را در بغل گرفتند و برای همیشه از مادر مهربان خود وداع کردند.

پی نوشت:

۱ . شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، نبوغ، قم، ۱۳۸۰، ص ۵۵۶

۲. على بن عیسى اربلى، کشف الغمة فى معرفة الائمه، مترجم: على بن حسین زورانى، کتابفروشى اسلامیه، ج۲، ص ۴۱.

۳- ابومنصور طبرسى، الاحتجاج، نشر المرتضى، مشهد، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص ۱۰۹.

۴. ناصر مکارم شیرازى، زهرا برترین بانوى جهان، انتشارات سرور، قم، ۱۳۸۳، ص ۱۴۹.

۵. نساء: ۱۱۶.

۶. فیض‏الاسلام، نهج البلاغه، فیض‏الاسلام، تهران، ۱۳۷۰، ص ۴۷۴.

۷. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۴۳.

۸. عنکبوت: ۴۵.

۹. محمدباقر ملبوبى، حقیقت جاویدان، کتابخانه صدر، تهران، ۱۳۹۱ ق، ص ۳۸۶، با تصرف.

۱۰. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۴۳.

۱۱. توبه: ۱۰۴.

۱۲. سبأ: ۳۹.

۱۳. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۴۳.

۱۴. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، وفاء، ۱۴۰۳ق، ج ۹۶، ص ۲۵۵؛ میزان الحکمه، ج۵، ص ۴۶۵.

۱۵. همان: ۹۷.

۱۶. شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ج۱۱، ص ۱۴، با دخل و تصرف.

۱۷. الاحتجاج، ج۲، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ج۲،ص ۴۳.

۱۸. سید عزالدین حسینى، شرح خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام، قم: دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۷۵، ج۲، ص ۴۴۹.

۱۹. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۳.

۲۰. الاحتجاج، ص ۹۱؛ کشف الغمه، ص ۴۳.

۲۱. آل عمران: ۱۰۳.

۲۲. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹.

۲۳. نهج البلاغه، ص ۹۴.

۲۴. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۳.

۲۵- الاحتجاج، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ص ۴۳.

۲۶. قرآن در آیه ۱۱۶ سوره هود دلیل نابودى بعضى از امت‏هاى پیشین را ترک امر به معروف و نهى از منکر معرفى کرده است.

۲۷. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹.

۲۸ اسراء :۲۳.

۲۹. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۴۳.

۳۰. سید عبدالحسین دستغیب، بندگى، راز آفرینش، کتاب خانه مسجد جامع عتیق، شیراز، ج۲، ص ۴۹۷.

۳۱. الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ص ۴۴.

۳۲. نساء: ۱.

۳۳. عبدالواحد الآمدى، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، مکتب الاعلام الاسلامى، ص ۴۰۶، حدیث ۹۲۹۷.

۳۴. همان، ص ۴۰۶، حدیث ۹۳۰۸.

۳۵. هود: ۸۵.

۳۶. مطففین: ۱ ـ ۳.

۳۷. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۴۴.

۳۸. مائده: ۹۰.

۳۹ .بقره: ۲۱۹.

۴۰. میزان الحکمه، ج ۳، ص ۱۶۱.

۴۱. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹.

۴۲. با الهام از حدیث امام صادق علیه‏السلام در میزان الحکمه، ج۳، ص ۱۶۳، ح ۵۱۴۳.

۴۳. نهج البلاغه، قصار ۳۳۸، ص ۱۲۴۸.

۴۴. نور: ۲۳.

۴۵. امام خمینى، تحریر الوسیله، انتشارات اسلامى، قم، ج۴، ص ۲۰۸.

۴۶. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹.

۴۷. برگرفته از پاسخ سید مرتضى به ابوالعلاء مُعرّى، به نقل از کتاب فاطمه زهرا علیهاالسلام از ولادت تا شهادت، ص ۳۸۴.

۴۸. الاحتجاج، ج۱، ص ۹۹؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۴.

۴۹. همان.




برچسب‌ها:
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...